نام کتاب: مبانی و اصول تعلیم و تربیت (با نگاهی به تحولات دوران معاصر)

تالیف: دکتررحمت اله مرزوقی

ویراستار ادبی: سیده­ زهرا نورائی­ سالک

چاپ: ششم 1401

تعداد صفحه: 184

قیمت: 100000 تومان

معرفی کتاب:

از منظر جامعه‌شناسي تعليم و تربيت، مدرسه يا به طور كلي نظام آموزشي نهاد و پديده‌اي اجتماعي است. اين موضوع كه نظام آموزشي چه رسالت، وظايف و كاركردهايي دارد، از منظر جامعه‌شناسي تعليم و تربيت مورد بررسي قرار مي‌گيرد. از ديدگاه اين قلمرو علمي، مدرسه نهادي اجتماعي است كه مي‌تواند در عرصه تحولات اجتماعي نقش‌آفريني جدي و تأثيرگذار داشته باشد؛ به گونه‌اي كه از يك سو موجد تحولات و تغييرات اجتماعي و از سوي ديگر عامل مهمي در انسجام، نظم و يا لنگرگاه ثبات و انتظام اجتماعي است. در كتاب حاضر مباني و اصول تعليم و تربيت به زباني ساده تبيين شده است.

رحمت اله مرزوقی (R. Marzooghi) در کتاب مبانی و اصول تعلیم و تربیت با نگاهی به تحولات دوران معاصر (R.Marzooghi.Foundations and principles of education with regard to)، به معرفی قلمروهای مختلف رشته‌ی علوم تربیتی پرداخته است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: فلسفه‌ی تعلیم و تربیت، روان‌شناسی تربیتی، مدیریت آموزشی، برنامه‌ریزی آموزشی، اقتصاد تعلیم و تربیت و …

در بخشی از کتاب مبانی و اصول تعلیم و تربیت با نگاهی به تحولات دوران معاصر می‌خوانیم:

چگونگی تبیین و توضیح رابطه بین “تعلیم” و “تربیت” از جمله موضوعات اساسی است که می‌تواند مبین رویکرد تربیتی مورد نظر در فرآیند تعلیم و تربیت انسان باشد. واضح است که تربیت بدون تعلیم امکان‌پذیر نیست. اما تعلیم صرف، ضرورتاً به تربیت منجر نمی‌گردد. به همین دلیل کاربرد حرف «واو» میان مفاهیم تعلیم و تربیت، می‌تواند مبین دو دیدگاه مبتنی بر ” واو” همراهی و ملازمت، “تأکید”، “اتصال” و” معیت”، و یا واو “دوئیت”، “انفصال”، “گسست” و “دوگانگی” بین تعلیم و تربیت قلمداد گردد.

واضح است که “تعلیم” بدواً بر “تربیت” مقدم است. در واقع زمانی که چیزی آموخته می‌شود و تعلیم‌پذیری اتفاق می‌افتد، این آموخته‌ها و یادگیری‌ها باید در وجود فرد تجلی درونی، علمی و عملی پیدا کند. اما اگر فرد نتوانست آموخته‌هایش را در وجود خود درونی نماید و یادگیری‌ها منشاء تغییرات منشی، شخصیتی، فکری و درونی نگردد، تعلیم صرفاً در معنای “آموختن” رخ داده است. به همین دلیل، باید عبارت “تعلیم و تربیت” به واژه “تعلیم تربیت” و یا “تعلیم تربیتی” تغییر معنایی پیدا کند.

این تغییر در جهت‌گیری بدان معناست، که کاربرد حرف “واو” یک حرف انفصالی، دوئیت، جدایی و دوگانگی نیست. چرا که “تعلیم” صحیح، هدفی جز “تربیت” ندارد، یعنی آدمی تنها به تعلیم صرف نیاز ندارد، بلکه به تربیتی نیازمند است که تعلیم در بطن آن قرار گیرد. به همین دلیل، اگر “تربیت” را از یک منظر وسیع مورد مداقه و ملاحظه قرار دهیم، دامنۀ تمامی دانستنی‌ها و آگاهی‌ها، بینش‌ها، نگرش‌ها و رفتارهای آدمی را در بر می‌گیرد. از اینرو باید گفت که در معنای دقیق و جامع و اصیل آن، “تعلیم” و “تربیت” مکمل یکدیگرند.

از سوی دیگر، اگر “تعلیم” را صرفاً از منظر تعلیمات رسمی، آموزشگاهی و تحصیلی ننگریم، می‌توان بدون گذراندن تعلیمات مدرسه‌ای و آموزشگاهی نیز به رشد و تعالی دست یافت. اما در هر حال، تربیت مستلزم و نیازمند کسب آگاهی و معرفت است، اما معرفت و آگاهی همیشه و همواره مبتنی بر معرفت و یا اصطلاحاً یک فرآورده بیرونی و اکتسابی نیست. بلکه معرفت می‌تواند مبتنی بر یک زایش و رویش درونی نیز باشد. به عبارت دیگر اگر فرد در درون خود به کاوش و پالایش بپردازد، می‌تواند به معرفت‌هایی “درون‌زاد” دست پیدا کند. به همین دلیل تعلیمات و یادگیری‌ها تنها تعلیمات مدرسه‌ای نیستند و تربیت مدرسه‌ای نیز می‌تواند تنها مقدمه‌ای برای حرکت و دستیابی به موفقیت و تعالی باشد.

کلیه حقوق مطالب این سایت متعلق به انتشارات آوای نور می باشد