بخشی از پیش گفتار کتاب:
اجتماعات انسانی از دیرباز با کنش و واکنشهایی که به تناسب موقعیت های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با یکدیگر داشته اند و همینطور به جهت بهبود موقعیت های اقتصادی، شغلی تحصیلی و… شکل میگیرند و مردم نیازهای خود را در این تعاملات برآورده میسازند. در این ارتباط آموزش از مهمترین دغدغه های جوامع و نیز درگاه ورودی به زندگی بهتر بوده است.
کتاب آموزش دربسترتنوع فرهنگی یا “آموزش پاسخگوی فرهنگی[1]” که به کوشش جنیوا گای[2] تدوین شده است، به بررسی مسایل مهمی میپردازد که در سیستم آموزشی کشور چند فرهنگی آمریکا و در ارتباط با دانشآموزان مختلف از قومیتهای متنوع فرهنگی وجود دارد. نویسنده که خودش نیز از افراد رنگینپوست است، با چالشهای فراوانی در زندگی تحصیلی خود مواجه بوده و از آنها بعنوان درسهای مهم یاد میکند و برای اصلاح سیستم آموزشی کشور، ابتدا به شرح موضوع پرداخته و باذکر نمونههای عینی به پیشنهاد سازنده خویش که همانا آموزش دربسترتنوع فرهنگی است در فصول هشتگانه کتاب میپردازد.
در فصل یک، چالشها و چشم اندازها، به فرهنگ بعنوان یکی از جنبههای مهم آموزش در این کتاب درخاستگاه این مطالعه یعنی کشور چند فرهنگی ایالات متحده آمریکا اشاره میکند، «فرهنگ، قویا بر شیوه تفکر، باور، ارتباطات، و رفتار ما تاثیر میگذارد، حتی بدون اینکه بطور ملموس نسبت به آن آگاهی داشته باشیم و اینها، به نوبه خود، بر شیوه آموزش و یادگیری ما تاثیر میگذارند».
در فصل دوم، پتانسیل تربیتی پاسخگویی فرهنگی به پدیده “کوری فرهنگی” بعنوان نادیده گرفتن عوامل محیطی مانند تجارب گذشته، شرایط جامعه، زمینههای فرهنگی و هویت قومی معلمان و دانش آموزان برای اثربخش بودن آموزش اشاره میشود و میگوید که لازم است اصلاحات آموزشی بر باورهای مثبت در مورد میراث فرهنگی و تواناییهای تحصیلی این دانش آموزان پایهریزی شود.
در فصل سوم، توان مراقبت در بستر تنوع فرهنگی، جنبه های مختلف مراقبت از دانش آموزان متنوع فرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد و نظرات محققین در ارتباط با معلمان مراقب بیان میشود. از نوعی مراقبت بحث به میان میآید که یکی از اصلیترین ارکان آموزش در بستر تنوع فرهنگی برای دانشآموزان متنوع قومی است و نمود آن در قالب نگرشها، انتظارات و رفتارهای معلم، در مورد ارزش انسانی دانشآموزان، تواناییهای فکری و مسئولیتهای عملکردی دانشآموزان ظاهر میشود. در توضیح مراقبت گفته میشود که مراقبت موجب تسریع تلاش و موفقیت میشود و نمونه هایی آورده میشود.
فصل چهارم، فرهنگ و ارتباطات در کلاس درس، به رابطهای نمادین بین ارتباطات، فرهنگ، آموزش و یادگیری میپردازد که دارای معانی ضمنی عمیق برای آموزش درب ستر تنوع فرهنگی است. تصمیمگیری بیشتر آموزگاران در مورد پتانسیل و موفقیت دانشآموزان رنگینپوست به تواناییهای ارتباطی (آنها و دانشآموزان) بستگی دارد. چنانچه دانشآموزان در ارتباطات مدرسه بسیار ماهر نباشند و معلمان سبکهای ارتباطات فرهنگی دانشآموزان را درک یا قبول نکنند، ممکن است عملکرد تحصیلی آنها نادرست تشخیص داده شده و یا با عدم تناسبات ارتباطی مواجه شود.
فصل پنجم گوناگونی قومی و فرهنگی درمحتوای برنامه آموزش، به خط فکری مربوط به اهمیت محتوای برنامهدرسی چند فرهنگی برای بهبود و پیشرفتتحصیلی مربوط به دانشآموزان اقوام مختلفی میپردازد که به حاشیه رانده شدهاند. پنج بخش نخست این فصل به بررسی منابع محتوایدرسی برای آموزش در بستر تنوع فرهنگی میپردازد.
فصل ششم همسانی فرهنگی در آموزش و یادگیری، بر بنیادی ترین بعد – یعنی، فرآیند آموزش – تمرکز میکند. در ادامه مبنای سبکهای یادگیری را توضیح میدهد: سبکهای یادگیری فرآیندهایی هستند که افراد به رسم عادت از آنها برای حل مسئله شناختی و برای نمایش چیزی که میدانند و میتوانند انجام دهند، استفاده میکنند. آنها ترجیحات افراد را برای ادراک و پردازش اطلاعات، و نه توانایی یادگیری مطالب درسی، نشان میدهند. برنامه های آموزشی اجرا شده و تاثیرات آنها بخشهای دیگر این فصل هستند. یادگیری مشارکتی در درسهای مختلف در ادامه می آیند.
فصل هفتم یک مطالعه موردی از رویه آموزش دربسترتنوع فرهنگی، توضیح میدهد که داستانها فضایی تاثیر گذار و سطحی از شفافیت را منتقل میکنند، که حتی با بهترین توصیفات انتزاعی یا مفهومی مقابله میکنند.
فصل هشتم، سخنآخر: نگاه به گذشته و پیش بینی آنچه فرارو داریم، دراین فصل توصیه هایی مربوط به “حال” است (اگرچه برای نویسنده بسیار گذرا و زودگذر است).
بررسی پیشنهاد نویسنده مبنی بر بکارگیری رویه های آموزش در بستر تنوع فرهنگی میتواند قابل تعمیم به مناطق چند فرهنگی باشد و از مزایا و فواید آن برای بهبود پیشرفت تحصیلی کودکان در مناطق دو یا چند زبانه بهره جست.
[1] Culturaly Responsive Teaching
[2] Geneva Gay