توضیحات
ميخواستم راه يابم به هستي پر از سكوت، تنهايي ژرف و حصارهاي بلند پيرامونش، ميخواستم دريابم از چشمهايي كه هرگز نگاه نميكنند، كلماتي كه ادا نميشوند و لبخندي كه ديده نميشود. اما نميدانستم چگونه، نميخواستم خطاي آن كس كه عشق به پروانه او را وادار به خروج زود هنگام از پيله ميكند و نابودي او را رقم ميزند تكرار كنم. و من با اين باور به جستجو برخاستم، پرسيدم و مطالعه كردم، مشاهده و تجربه نمودم و هر چند به اين نقطه رسيدم كه بدانم، نميدانم، اما اندوختهام را به صورت شرحي مختصر و مكتوب براي علاقهمندان اين حوزه ارائه نمودم