توضیحات
اصطلاح «دفاع» به شیوه ای اطلاق می شود که ذهن احساسات را از دسترس هشیاری خارج می کند. روشن است که درمانگران سعی می کنند احساس افراد تحت درمان خود را بشناسند، اما در عمل، برای کمک به افراد در غلبه بر مشکلاتشان معمولاً پی بردن به احساسات آن ها کافی نیست؛ دست یافتن به این که دفاع های ناهشیار به چه دلیل افراد را از آگاه شدن از احساسات ناخوشایندی که دارند محافظت می کنند و این که این کار را چگونه انجام می دهند نیز ضروری است. در واقعیت، اکثر مشکلات هیجانی نتیجه ترکیب دفاع های مشکل آفرین و عواطف اند.
اگر افراد به مکانیسم های دفاعی مرضی و احساسات خود بینش کافی داشته باشند، می توانند معانی و ریشه های رفتارهای غیرمنطقی، علائم، و نگرش های خود را شفاف تر دریابند. این آگاهی معمولاً علائم روان پزشکی رنج آور، مانند افسردگی و هراس ها، را برطرف و افراد را قادر می سازند تا تغییرات سالمی در زندگی خود به وجود آورند.
احتمالاً تعداد نامحدودی دفاع وجود دارد – و نه فقط 101 دفاعی که من فهرست آن ها را تهیه کرده ام. دو نفر از نظریه پردازان بزرگ، آنا فروید و چارلز برنر تأکید کرده اند که تقریباً هر چیزی می تواند نوعی دفاع باشد. روی برگرداندن، فریاد کشیدن بر سر کسی، گلف بازی کردن، و همچنین انباشتن ثروت ممکن است نوعی دفاع باشد. یا آن که حداقل ممکن است همه این فعالیت ها دفاع هایی را در بر گیرند. به طور کلی، هر فعالیت ذهنی (روانی) یا رفتاری که افراد را از دستخوش هیجانات ناخوشایندشان حفظ کند، دفاعی است.
هیجان ممکن است خوشایند یا ناخوشایند باشد. به طور کلی، آن چه برای افراد مشکلات ناشی از دفاع های ناسازگارانه را ایجاد می کنند هیجان های ناخوشایند است.