بخشی از متن کتاب:

یکی از چالش برانگیزترین پدیده­ های اجتماعی در جهان امروز، حضور افرادی است که در دسته­ بندی کلیشه­ ای و سنتی مرد و زن نمی ­گنجند. این گروه تحت عناوین مختلفی همچون تراجنسی، تبدیل خواهی جنسی، تغییرجنس خواهی یا دگرجنس باوری نامگذاری می ­شوند. اکنون که تعداد این افراد هم کم نیست و در سال­ های اخیر آهنگ شیوع قابل ملاحظه­ ای داشته است. در حالی که بسیاری از مردم این پدیده را انحراف قلمداد می ­کنند، پزشکان با اتکا به قدرت مافیایی آن را بیماری می­دانند که باید درمان شود، در این میان رویکرد حرفه­ های یاورانه به این موضوع نگاه حمایتی و بازتوانی است که در نوع خود در خور توجه است.

ترنس سکشوال­ها از این طرز تلقی و دیدگاه­های بدوی گذشته است که آنها را تسخیر شدن توسط شیاطین و ارواح می­ دانستند. قرن 21 سرآغاز طرح این مفهوم بود که تغییرجنس خواهی پدیدۀ نوظهوری است که نیازمند درمان و مراقبت انسانی است.

ترنس­سکشوالیسم یک اختلال در هویت جنسی است که در آن فرد به طور قطع و یقین باور دارد که جنس روانی­شان با جنس آناتومی آنها در تضاد است. به عبارتی، ترنس­سکشوالیسم به یک ناسازگاری قابل توجه بین جنسیتی که فرد در طول زندگی تجربه می­ کند و جنسیتی که مختص به زمان تولد اوست اشاره دارد. این موضوع پدیده ­ای است که افراد مبتلا را دچار سردرگمی می­ کند و آنها را از پذیرش و ارائه مسئولیت­ها، حقوق و امتیازات اجتماعی محروم می­دارد چرا که جامعه اغلب از پذیرش آنها پرهیز می­ کند و همین موضوع سبب می­ شود که مسیر زندگی فرد دگرگون شود و مشکلات فراوانی را در زمینه ­های مختلف ایجاد کند؛ مشکلات روانشناختی ­ای همچون احساس یأس، اضطراب و افسردگی.

با وجود اینکه افراد دارای اختلال هویت جنسی بخشی از بدنۀ جامعه ما را تشکیل می­ دهند اما نه تنها برای مردم عادی بلکه برای جامعه علمی و دانشگاهی کشور نیز چندان نام آشنا و شناخته شده نیستند. از طرف دیگر افرادی که با این مقوله آشنایی دارند و هنر قلم زنی در این حوزه را دارند تابوی حرف زدن حول موضوع، آنها را دچار غفلت از این قشر آسیب پذیر نموده است.